انوری ابیوردی
غزلیات
غزل شماره ۲۵۰: چو کرد خیمهٔ حسنت طناب خویش مکین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو کرد خیمهٔ حسنت طناب خویش مکین خروش عمر برآمد ز آسمان و زمین جهانیان همه واله شدند و می گفتند یکی که کو تن و جان و یکی که کو دل و دین شگفت ماندم در بارگاه دولت تو از آنکه دیدم از این دیدهٔ حقیقت بین رواق حجرهٔ دل ساخت سمت بهر تو بخت براق روضهٔ جان کرد عقل بهر تو زین سؤال کردم دوش از خیال بوالعجبت که از چه حیله شوم زان دو لعل شکرچین چو یافت موی تو در کوی دلبری امکان چو یافت روی تو در راه عاشقی تمکین ز جزع حاصل در حال شد روان پیدا به جادوان حزین و به ساکنان حزین یکی به حیله همی گفت موسی آمد هان یکی به مرو همی گفت عیسی آمد هین انوری ابیوردی