انوری ابیوردی
غزلیات
غزل شماره ۲۲۰: ره فراکار خود نمیدانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ره فراکار خود نمی دانم غم من نیستت به غم زانم عاشقم بر تو و همی دانی فارغی از من و همی دانم نکنی جز جفا که نشکیبی نکنم جز وفا که نتوانم کافری می کنی در این معنی کافرم گر کنون مسلمانم گفتیم تا به بوسه فرمانست گفتمت تا به جان به فرمانم گرچه برخاستی تو از سر این من همه عمر بر سر آنم کی به جان برکشم ز تو دندان چون ز جان خوشتری به دندانم مهر مهر تو بر نگین دلست تاج عهد تو بر سر جانم با چنین ملک در ولایت عشق انوری نیستم سلیمانم انوری ابیوردی