انوری ابیوردی
غزلیات
غزل شماره ۱۹۸: بیا که با سر زلف تو کارها دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا که با سر زلف تو کارها دارم ز عشق روی تو در سر خمارها دارم بیا که چون تو بیایی به وقت دیدن تو ز دیدگان قدمت را نثارها دارم بیا که بی رخ گلرنگ و زلف گل بویت شکسته در دل و در دیده خارها دارم بیا که در پس زانو ز چند روز فراق هزار ساله فزون انتظارها دارم چو آمدی مرو از نزد من که در همه عمر به بوسه با لب لعلت شمارها دارم نه جور بخت من و روزگار محنت تو ذخیره های بسی روزگارها دارم مرا ز یاد مبر آن مبین که در رخ و چشم ز گوش و گردن تو یادگارها دارم خطاست اینکه همی گویم این طمع نکنم که دست برد طمع چند بارها دارم قرارهای مرا با تو رنگ و بویی نیست که با زمانهٔ اینها قرارها دارم زکار خویش تعجب همی کنم یارب چو ناردان فروبسته کارها دارم انوری ابیوردی