انوری ابیوردی
غزلیات
غزل شماره ۱۸۹: ای زلف تابدار ترا صدهزار خم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای زلف تابدار ترا صدهزار خم وی جان غمگسار مرا صدهزار غم خالی نگردد از غم عشق تو جان من تا حلقهای زلف تو خالی نشد ز خم بر عارض تو حلقهٔ زلف تو گوییا کز مشک چشمهاست به گلبرگ تر رقم یا سلسله است از شبه بر گرد آفتاب یا بیخهای شب زده بر روی صبحدم ای در خجالت رخ و زلف تو روز و شب وی در حمایت لب و چشم تو شهد و سم ای پشت من ز عشق تو چون ابروی تو کوژ وی بخت من ز یمن تو چون چشم تو دژم جانم ز جزع و لعل تو پر درد و پر شفاست طبعم ز روی و موی تو پرنور و پر ظلم از پای تا به سر همه بندست زلف تو زان روی بسته داردم از فرق تا قدم از بند تو چگونه بود روی جستنم کاندم که از تو دورترم با توام به هم در چشم دل مرا تو چنانی که دل چو خصم پیوسته داردم به وصال تو متهم ای در دلم خیال تو شکی به از یقین وی در سخن لب تو وجودی کم از عدم کم کن ز سر تکبر و بنشین که انوری در عشق چون میان و لبت گشت کم ز کم انوری ابیوردی