انوری ابیوردی
غزلیات
غزل شماره ۱۴۷: دل در هوست ز جان برآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل در هوست ز جان برآید جان در غمت از جهان برآید گو جان و جهان مباش اندیک مقصود تو از میان برآید سودیست تمام اگر دلی را یک غم ز تو رایگان برآید همخانهٔ هرکه شد غم تو زودا که ز خان و مان برآید وانکس که فرو شود به کویت دیرا که از او نشان برآید گویی که اگرچه هست کامم تا کام دل فلان برآید لیکن ز زبان این و آنست هر طعنه که از زبان برآید نشنیدستی چنان توان مرد ای جان جهان که جان برآید دل طعنهٔ تو بدید بخرید تا دیدهٔ این و آن برآید ارزان مفروش انوری را گر باز خری گران برآید انوری ابیوردی