انوری ابیوردی
غزلیات
غزل شماره ۱۴۴: وصلت به آب دیده میسر نمیشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وصلت به آب دیده میسر نمی شود دستم به حیله های دگر درنمی شود هرچند گرد پای و سر دل برآمدم هیچم حدیث هجر تو در سر نمی شود دل بیشتر ز دیده بپالود و همچنان یک ذره ش آرزوی تو کمتر نمی شود با آنکه کس به شادی من نیست در غمت زین یک متاعم این همه درخور نمی شود گفتم که کارم از غم عشقت به جان رسید گفتی مرا حدیث تو باور نمی شود جانا از این حدیث ترا خود فراغتیست گر باورت همی شود و گر نمی شود گویی چو زر شود همه کارت چو زر بود کارت ز بی زریست که چون زر نمی شود منت خدای را که ز اقبال مجد دین رویم از این سخن به عرق تر نمی شود در هیچ مجلس نبود تا چو انوری یک شاعر و دو سه توانگر نمی شود چندانک از زمانت برآید بگیر نقد در خاوران نیم که میسر نمی شود انوری ابیوردی