انوری ابیوردی
غزلیات
غزل شماره ۱۴۳: دست در روزگار مینشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دست در روزگار می نشود پای عمر استوارمی نشود شاهد خوب صورتست امل در دل و دیده خوار می نشود روز شادی چو راز گردونست لاجرم آشکار می نشود هیچ غم را کران نمی بینم تا دو چشمم چهار می نشود پای برجای نیست حاصل دهر عشق از آن پایدار می نشود هیچ امسال دیده ای هرگز که دگر سال پار می نشود پر شد از خون دل کنار زمین واسمان دل فکار می نشود شاد می زی که در عروسی دهر رنگ چندین به کار می نشود یک تسلیست وان تسلی آنک مرگ در اختیار می نشود خرم آن کس که نیست بر سر خاک تا چنین خاکسار می نشود انوری در میان این احوال هیچکس بر کنار می نشود انوری ابیوردی