انوری ابیوردی
غزلیات
غزل شماره ۱۳۷: من آن نیم که مرا بیتو جان تواند بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من آن نیم که مرا بی تو جان تواند بود دل زمانه و برگ جهان تواند بود نهان شد از من بیچاره راز محنت تو قضای بد ز همه کس نهان تواند برد خوش آنکه گویی چونی همی توانی نه در این چنین سر و توشم توان تواند بود اگر ز حال منت نیست هیچ گونه خبر که حال من ز غمت بر چه سان تواند بود چرا اگر به همه عمر ناله ای شنوی به طعنه گویی کار فلان تواند بود جفا مکن چه کنی بس که در ممالک حسن برات عهد و وفا ناروان تواند بود در این زمانه هر آوازه کز وفا فکنند همه صدای خم آسمان تواند بود اگر ز عهد و وفا هیچ ممکنست نشان در این جهان چو نیابی در آن تواند بود انوری ابیوردی