انوری ابیوردی
غزلیات
غزل شماره ۳۵: هرکه چون من به کفرش ایمانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرکه چون من به کفرش ایمانست از همه خلق او مسلمانست روی ایمان ندیده ای به خدا گر به ایمان خویشت ایمانست ای پسر مذهب قلندر گیر که درو دین و کفر یکسانست خویشتن بر طریق ایشان بند که طریقت طریق ایشانست دست ازین توبه و صلاح بدار کاندرین راه کافری آنست راه تسلیم رو که عالم حکم دام مرغان و مرغ بریانست ملک تسلیم چون مسلم گشت بهتر از ملک سلیمانست مردم صومعه مسلمان نیست گر همه بوذرست و سلمانست ساقیا در ده آن میی که ازو آفت عقل و راحت جانست حاکی رنگ روی معشوقست راوی بوی زلف جانانست مجلس از بوی او سمن زارست خانه با رنگ او گلستانست از لطافت هوای رنگینست وز صفا آفتاب تابانست در قدح همچو عقل و جان در تن آشکارست اگرچه پنهانست توبهٔ خویش و آن من بشکن کین نه توبه است زور و بهتانست یک زمانم ز خویشتن برهان کز وجودم ز خود پشیمانست چند گویی که می نخواهم خورد که ز دشمن دلم هراسانست می خور و مست خسب و ایمن باش مجلس خاص خاص سلطانست انوری ابیوردی