امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۴۳: تویی در پیش من یا خود مه و پروین نمی دانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تویی در پیش من یا خود مه و پروین نمی دانم شب قدر من است امشب که قدر این نمی دانم روی در باغ و می گویی که گل بین چون منم عاشق همین روی تو می بینم، گل و نسرین نمی دانم چنانم لذت یاد تو بنشسته ست اندر جان که زان پس ذوق تلخ و جان خود شیرین نمی دانم خرد را گفتم اندر عاشقی دخلی بکن، گفتا غریبم، رسم این کشور من مسکین نمی دانم به بالینم رسیده یار و من در مردن از سویش کجایی در زبان و کیست در بالین نمی دانم؟ سؤال می کنی از من که خسرو من کیم پیشت؟ شنیدم، لیک از حسرت جواب این نمی دانم امیر خسرو دهلوی