امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۳۵: من این آه جگر سوز از دل پیمان شکن دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من این آه جگر سوز از دل پیمان شکن دارم چرا از دیگری نالم که درد از خویشتن دارم چه جای محنت ایوب و اندوه دل یعقوب بلا اینست و بیماری و تنهایی که من دارم گهی از دیده در رنجم، گه از دل در جگرخواری چه دانستم که من چندین بلا از خویشتن دارم چو سروش در قبای سبزگون دیدم یقینم شد که چون گل چاک خواهم زد، اگر صد پیرهن دارم مرا فردا به دشواری برون آرند پا از گل کزان مژگان عاشق کش بسی خون در کفن دارم مگر هر پاره ای زین دل به دلداری دهم، ورنه چه خواهم کرد با خوبان بدین یک دل که من دارم چو من روی ترا بینم، چرا از گل سخن گویم؟ چو من قد ترا جویم، چه پروای چمن دارم ز دنیا می رود خسرو، به زیر لب همی گویم دلم بگرفته در غربت تمنای وطن دارم امیر خسرو دهلوی