امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۱۲: دی می گذشت و سوی او دلها روان از هر طرف
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دی می گذشت و سوی او دلها روان از هر طرف صد عاشق گم کرده دل سویش روان از هر طرف گلگون نازش زیر زین، غمزه بلایی در کمین می مرد ازان پیکان کین، پیر و جوان از هر طرف ژولیده زلف فتنه خو، مخمور چشم کینه جو موها پریشان کرده او، خونها چکان از هر طرف جانها و دلها چون خسی در راهش آب هر کسی می رفت جان و دل بسی گیسوکشان از هر طرف دلهای پر خون جگر گرد کمرگه سر به سر چون لعل و یاقوت و گهر گرد میان از هر طرف زنجیر دل ها موی او، دلال سرها خوی او در چار سوی روی او بازار جان از هر طرف در کنج غم افتاده من، بر یاد سرو خویشتن زانم چه کاید در چمن سرو روان از هر طرف کعبه که یارش می رود لبیک جان می بشنود گر چه به پابوسش رود صد کاروان از هر طرف چون بی تو دل ناسایدم، گر تیغ سر بر نایدم چه باک از آنم کایدم زخم زبان از هر طرف یک روز میرد چاکرت پیش درت دور از برت فریاد خیزد بر درت «مسکین فلان!» از هر طرف زین پس که از خوی بدت آهنگ بیرون باشدت ترسم که چون خسرو بسی گیرد عنان از هر طرف امیر خسرو دهلوی