امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹۹: زلفت که باد از هر طرف گه گه پریشان داردش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زلفت که باد از هر طرف گه گه پریشان داردش هر مو که برباید ازو زنجیر صد جان داردش جوری که هر دم می کند، گر مردمی باشد درو آخر ز چندان کرده ها وقتی پشیمان داردش خاکی که از کویت برم، در دیده پنهانش کنم مفلس که یابد گوهری ناچار پنهان داردش گفتار تو کاید برون از جان و در جان در رود مردم کش است از چه لبت، گر آب حیوان داردش دور از من آن کو دور شد از چون تویی نزدیک من تلخ است عیشش در فلک در شکرستان داردش پروانه ای کش ناگهان شمعی به مهمان در رسد خود را مگر بریان کند، دیگر چه مهمان داردش؟ بیچاره خسرو را گهی هوش همی باشد، ولی هوشی که از مردم برد گو تا به سامان داردش امیر خسرو دهلوی