امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۸۴: قبا و پیرهن او که می رسد به تنش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قبا و پیرهن او که می رسد به تنش من از قباش به رشکم، قبا ز پیرهنش کرشمه می کند و مردمان همی میرند چه غم ز مردن چندین هزار همچو منش عجب، اگر نتوان نقش خاطرش دریافت ز نازکی بتوان دید روح در بدنش طفیل آنکه کسان را به زلف در بندی بیار یک رسن و در گلوی من فگنش به کوی او که شوم خاک، نیست غم مگر آنک ز باد گرد غم آلود من رسد به تنش شهید عشق که شد یار در زیارت او مبارک آمد و فرخنده خلعت کفنش وصال با وی ازین بیش نیست عاشق را که کشته گشت و در آمد به زلف پر شکنش زبان که خواست ز تو، خسروا، نکردی فهم کنایتی ست که برگیر تیغ و سرفگنش امیر خسرو دهلوی