امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۸۱: فرشته می ننویسد گناه دم به دمش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فرشته می ننویسد گناه دم به دمش که از تحیر آن رو نمی رود قلمش نه حد دیدن خلق است روی تو، مگر آنک قضا به قدر دو یوسف دهد جمال کمش اگر به باغ روم دل بگیردم در دم که خون گرفته دل من به گوشه های غمش سماع و ناله من نی ز خون دل جویند که ارغنون جگر خواریست زیر و بمش کشم ز دست تو بر چوب جامه ای پر خون که هر که شاه بتان شد چنین بود عملش کجا ز چاشینی درد دل خبر دارد کسی که نیست خلاص از وظیفه ستمش جفای دوست به مقدار دوستیست عزیز عزیز عشق شناسد حلاوت المش چه جای بانگ مؤذن بدین دل بد روز؟ که روزگار بسر شد به طاعت صنمش به یک دم است کز و جان خسرو مسکین بمیرد ار نبود یاد دوست دمبدمش امیر خسرو دهلوی