امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۶۳: صبح دولت می دمد از روی آن خورشیدوش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبح دولت می دمد از روی آن خورشیدوش در چنین فرخ صبوحی، ساقیا، یک جام کش آتش ما کی فرو میرد بدین گونه که می تا خط بغداد دارد ساقی و ما دجله کش چون من از بازوی همت روز را بر شب زنم در نیارم سر به تاج روم و اکلیل حبش چون مه نخشب بتان خالی نباشند از دروغ تا نداری استوار از خود درون آری مکش می که بر ما زهر شد هم تو کنی آب حیات تا نگیری عیب ما اول بگو یا خود بچش بر لبت گازی زدم، بر دل و دین و خرد مهره بر چین، چون که نقش کعبتین آمد دوشش بهترین روز مرا روز بدی آمد، از آنک هست خسرو شیشه و آن سنگدل دیوانه وش امیر خسرو دهلوی