امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۳۷: کار دلم از دست شد، ای دلربا، فریادرس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کار دلم از دست شد، ای دلربا، فریادرس تنها فرافم می کشد، آخر بیا، فریادرس تا چند بر من دمبدم از هجر عاشق کش ستم بهر منت گر نیست غم، بهر خدا فریادرس ظلمی است شب تا صبحگه بر ما که نتوان گفت، وه بگذشت چون از اوج مه فریاد ما، فریاد رس تا کی رقیبت هر زمان در خون ما گوید سخن یا هم به دست خود ز ما خونریز یا فریادرس تا از تو دلبر مانده ام بی خواب و بی خور مانده ام چون در غمت درمانده ام، درمانده را فریادرس شد جام عیشم بی صفا جایم لگدکوب جفا بگذشت چون عمر از وفا، ای بی وفا، فریادرس آن هر دو چشم دلستان از عالمی بربود جان یک جان خسرو را ازان هر دو بلا فریادرس امیر خسرو دهلوی