امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۲۱: مست من چون جرعه نوشی، باده ای بر من بریز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مست من چون جرعه نوشی، باده ای بر من بریز درد جام خود برین رسوای مرد و زن بریز چشم تو مست است، گر کم ایستد ناکرده خون خون من در پیش آن قتال مردافگن بریز دشمن جان من است آن غمزه، تا خوش گردد او آنچه درد من شنیدی پیش آن دشمن بریز دل شد از تیر غمت روزن چو خواهد رفت جان شربتی از جام خود باری بر آن روزن بریز خلعت رنگی ست واجب، گر کشم بر سر سبو نیمه دیگر برین دستار و پیراهن بریز مست می رفتم، سبو بر سر فتادم، وان شکست تار کم بشکن بدان و خون من بر من بریز تیرگی عیش مشتاقان ترا چون روشن است بر دل تاریک خسرو باده روشن بریز امیر خسرو دهلوی