امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۱۵: فزون شد عشق جانان روز تا روز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فزون شد عشق جانان روز تا روز کجا زین پس شب ما و کجا روز ز بیهوشی ندانم روز و شب را شبم گویی یکی گشته ست با روز دل است این، هیچ پیدا نیست، با خون شب است این، هیچ پیدا نیست، یا روز؟ چه خفتی؟ خیز، ای مرغ سحر خیز ترا روزی همی باید، مرا روز مگو، جانا، که روزی بر تو آیم ندارد چون شب اندوه ما روز تو خوش خفته به خواب ناز تا صبح مرا بیدار باید بود تا روز چه عیش است این که خسرو را به هجرت شود هر شب به زاری و دعا روز امیر خسرو دهلوی