امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۰۵: از چشم تو که هست ز تو جان شکارتر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از چشم تو که هست ز تو جان شکارتر دل نیست در جهان ز دل من فگارتر می گوی تلخ از آن لب شیرین که زهر تست ز آب حیات بر دل و جان سازگارتر خلق از تو با کمال وفا با شکایتند من هر چه بیش می کشیم شرمسارتر پیش تو جان شکافم و باور نیایدت هرگز ندیده ام ز تو بی استوارتر گفتم که هوشیار شو، ای دل، به کار عشق عقلم به گوش گفت ز من هوشیارتر در عشق بدگوار بود پند دشمنان حقا که پند دوست از آن ناگوارتر پرسی که چون نخست دلت بیقرار نیست گر باورم کنی قدری بیقرارتر رخ هر چه بیش بر در تو می زنم به سنگ بختم نگر که هست زرم بی عیارتر هم خود برون برآر، چو خسرو بگویدت کاخر ز چیست چشم من سوکوارتر؟ امیر خسرو دهلوی