امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۹۵: زلفت از باد دگر باشد و از شانه دگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زلفت از باد دگر باشد و از شانه دگر هست یک فتنه لبت، نرگس مستانه دگر در غمت جان ز تنم رفت و خیال تو بماند عاقبت خویش دگر باشد و بیگانه دگر دل آسوده دگر، حال پریشان دگر است شهر آباد دگر باشد و ویرانه دگر اهل صورت که خودآرای بود، سوختنی است کرم شب تاب دگر باشد و پروانه دگر ای دل افسانه که گفتی و ببردی خوابم بهر خواب اجلم گوی یک افسانه دگر به تکلف بشود عشق گران جان خرد بیهش باده دگر باشد و دیوانه دگر عاقبت گشت دروغ آنچه گمان می بردند که چو خسرو نبود عاقل و فرزانه دگر امیر خسرو دهلوی