امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۹۴: یکی امروز سر زلف پریشان بگذار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یکی امروز سر زلف پریشان بگذار شانه تا کی بود انگشت به دندان بگذار گر سرم نیست به سامان ز غمت هیچ مگوی مر مرا هم به من بی سرو سامان بگذار نیک دانند لب و چشم تو مردم کشتن تو مشو رنجه و این کار بدیشان بگذار طره را کار مفرمای به شهر آشوبی دیو را شغل گرفتن به سلیمان بگذار گوییم جان غمین تو، گرفتار من است دو جهان گشت گرفتار تو، یک جان بگذار گر ز درماندگی عشق ترا دردی هست هم بدان درد قناعت کن و درمان بگذار خسروا، یا به گریبان وفا سر در کن یا ز کف دامن اندیشه خوبان بگذار امیر خسرو دهلوی