امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۶۸: سوار چابک من پیش چشم من مگذر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سوار چابک من پیش چشم من مگذر مرا بکشتی، ازین سو ز بهر من مگذر ببین که چشم کسی چون بود، ز بهر خدا بدین صفت که تویی پیش مرد و زن مگذر بهانه می طلبند اهل دل که جان بدهند بپوش روی، وگرنه در انجمن مگذر سرم به خاک ره تست، پرشکسته مرو نماز می کنم، آخر ز پیش من مگذر به دیده و دل و جان بگذری که جان توام رواست زان همه بگذر، ازین سخن مگذر غبارهاست ز جعد تو در دلم بسیار کشان به روی زمین جعد چون سمن مگذر دلا، ز زلف گذر بر لبت اگر نتوان ولیک تا بتوانی از آن دهن مگذر امیر خسرو دهلوی