امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵۱: گل آمد و ز دوست صبایی نمی رسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گل آمد و ز دوست صبایی نمی رسد ز باغ وصل مهرگیایی نمی رسد هنگام برگ ریز حیاتم شد و هنوز زان نوبهار حسن صبایی نمی رسد ما با سموم بادیه هجر هم خوشیم گر زان شکوفه بوی وفایی نمی رسد من چون زیم که هیچ شبی نیست کاین طرف زان غمزه کاروان بلایی نمی رسد سلطان به خواب ناز چه آگه ز خلق، چون در گوش او فغان گدایی نمی رسد در گنج غیب نقد تمنا بسی ست، لیک ما را به چرخ دست دعایی نمی رسد درد ترا حیات ابد باد در دلم کان هم دواست، گر چه دوایی نمی رسد کوشم که سر نهم به درت، لیک چون کنم مردم به جهد خویش به جایی نمی رسد گر خسروا، به وصل سزا نیستی، مرنج ملک سران به بی سرو پایی نمی رسد امیر خسرو دهلوی