امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵۰: کدام دل که تو غمزده زدی فگار نشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کدام دل که تو غمزده زدی فگار نشد؟ کدام کس که ترا دید و بی قرار نشد؟ حرام باد زخاک تو بر در هر چشم که هیچ بهره این چشم خاکسار نشد بسوخت ناله من سنگ را، عجب سنگ است دلت که سوخته زین ناله های زار نشد نظاره می کنم از دور، می خورم جگری که جز به دامنم این نقل خوشگوار نشد جهان پر از گل و سرو روانم از من دور حساب من به جهان گوییا بهار نشد خوشا کرشمه آن یار، دوش زاری من به دیده برشکن داد و شرمسار نشد متاع وصل نه اندر قیاس همت ماست که مرغ سدره غلیواژ را شکار نشد به عشق دوزخی خام سوز شد خسرو ازان که سوخت درین کار پخته کار نشد امیر خسرو دهلوی