امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۱۵: به هر جنبش که در زلفت ز باد صبحگاه افتد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به هر جنبش که در زلفت ز باد صبحگاه افتد بسا دلهای مسکینان کزان زلف دو تاه افتد گل اندر خوابگاه نرگس افتد گر وزد بویت ولیکن عشق بازان را خسک در خوابگاه افتد تو می رو مست و غلتان، کو هزاران توبه باطل شو چه غم دارد ازان شاهد که زاهد در گناه افتد؟ ز چشمت کاروان صبر من تاراج کافر شد مسلمانان، کسی دیده ست کاندر شهر راه افتد؟ تو جولان می زنی و طالبان چون گرد دنبالت مبادا کان عنان در دست مست او مخواه افتد سرم خاک ره سروی که چون بینند بالایش کلاه افتد ز سر بر خاک و سر پیش کلاه افتد هوس دارد که در پایت سراندازی کند خسرو ولیکن کسی گدا را راه پیش پادشاه افتد؟ امیر خسرو دهلوی