امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۹۸۹: دهنت را نفس نمی بیند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دهنت را نفس نمی بیند مگرت هست و کس نمی بیند یک نفس نیست کز دهان تو، دل تنگیی در نفس نمی بیند بلبلی چون من از گلت محروم شکرت جز مگس نمی بیند برگ کاهی شدم ز غم، چه کنم؟ چشم تو سوی خس نمی بیند یک شبی خیز و میهمان من آی فتنه خفته، عسس نمی بیند با تو گویم که از غم تو چهاست کاین دل بوالهوس نمی بیند می رسد، گر دلم کند فریاد لیک فریادرس نمی بیند آب چشمم که از سرم بگذشت می رود، هیچکس نمی بیند نشود صبر، ناله خسرو کاروان در جرس نمی بیند امیر خسرو دهلوی