امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۹۶۹: یار ما را از آن خویش نشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار ما را از آن خویش نشد بهر بیداد او به کیش نشد دوش در پاش دیده می سودم پاش آزرد و دیده ریش نشد می دهم جان به عشق و می دانم که کسی را از آن خویش نشد از تو محروم می روم، چه کنم؟ عمر روزی و عهد بیش نشد صنما، غمزه تو قصابی ست که پشیمان ز خون میش نشد تا به روی تو چشم کردم باز هم به رویت که بیش بیش نشد دل خسرو که از قرار برفت بر قرار نخست پیش نشد امیر خسرو دهلوی