امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۹۶۳: جان سرانگشت آن نگارین دید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان سرانگشت آن نگارین دید عقل انگشت خویشتن بگزید باد بویش به بوستان آورد غنچه بر خویش پیرهن بدرید هر شبی در هوای لعل لبش ما و چشم سرشک و مروارید عاشقان جان نثار او کردند زلف هندوش یک به یک برچید عالمی در غم لبش بودند هیچکس طعم آن شکر نچشید هر کس از وی حکایتی گفتند کس به کنه کمال او نرسید هر دلی از کمند عشق بجست باز زلفش به دام عشق کشید هر که در قید عشق شد مجنون تا قیامت ز بند او نرهید همچو خسرو بسوخت از رخ او هر که آن شیوه و شمایل دید امیر خسرو دهلوی