امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۹۵۷: سبزه ها نو دمید و یار نیامد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سبزه ها نو دمید و یار نیامد تازه شد باغ و آن نگار نیامد نوبهار آمد و حریف شرابم به تماشای نوبهار نیامد چشم من جویبار گشت ز گریه سرو من سوی جویبار نیامد آمد آن گل که باز رفت ز بستان وه که آن آشنای یار نیامد عمر بگذشت و زان مسافر بدخو یک سلامی به یادگار نیامد خوبرویان بسی بدیدم، لیک دل گمگشته برقرار نیامد با چنین آه و اشک، چو باران شاخ امید من به یار نیامد آن صبوری که تکیه داشت بر او دل در چنین وقت هیچ کار نیامد خون دل خوردم و بسوختم، آری بر کس آن باده خوشگوار نیامد آنچه از غم گذشت بر دل خسرو هر کرا گفتم استوار نیامد امیر خسرو دهلوی