امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۹۳۴: نسیم زلف تو دل را درون بجنباند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نسیم زلف تو دل را درون بجنباند بلاست چشم تو چون تیغ خون بجنباند چو باد بر سر زلفت رود ز هر جانب بسا که سلسله های جنون بجنباند یکی نمی زند و دل همی برد چشمت چو جادویی که لب اندر فسون بجنباند بسوخت جانم و روزی دلش نشد که به درد سری به سوز من بی سکون بجنباند بخفت بخت و فلک هم نه مهربان که گهی ز خواب پهلوی بخت نگون بجنباند میان خلق مگیرم که ناله ای دارم که دردهای کهن از درون بجنباند تو پا به هوش نه، ای مست نازپرورده که عرش را دم خسرو ستون بجنباند امیر خسرو دهلوی