امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۹۲۳: صبا نسیمی از آن آشنا نمی آرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبا نسیمی از آن آشنا نمی آرد شدم خراب و ندانم، چرا نمی آرد؟ خوش است باد و لیکن چه سود، چون خبری از آن مسافر ره دور ما نمی آرد بکشت، کندن جانم ز هجر و مردن نیست اجل، چگونه کنم جان، خدا نمی آرد کرشمه چند کنی بر من، آخر این جانیست نمی دمد ز زمین و صبا نمی آرد نمی برد به فلک زاریم هزار دعا چه فایده چو جواب دعا نمی آرد ز گشت کوی تو از بس که بنده رفت از جا چنان شده ست که خود را به جا نمی آرد هزار خوشدلی آرد فلک همی، خسرو ولی چه چاره که بهر گدا نمی آرد امیر خسرو دهلوی