امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۹۱۲: ز خانه دوش که آن غمزه زن برون آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز خانه دوش که آن غمزه زن برون آمد هزار جان گرامی ز تن برون آمد نبرد کس دل آواره باز هر سویی که بهر دیدن او مرد و زن برون آمد به زلف شانه همی کرد دی که چندین دل شکسته بسته ز هر یک شکن برون آمد عجب بود که اگر من زیم در این نوروز که سبزه تر او از سمن برون آمد شبم بگفت که چون نی بسوزمت ز نگاه کجا وه از لبش این یک سخن برون آمد دمی ز خانه برون آکه بینمت ناگاه که بهر دیدن من جان من برون آمد به عشق میرد خسرو، چه طرفه فالی بود؟ ز غیب کاین سخن از هر دهن برون آمد امیر خسرو دهلوی