امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۹۰۸: اگر ز حال من آن شوخ را خبر باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر ز حال من آن شوخ را خبر باشد بسوزد ار دلش از سنگ سخت تر باشد حکایت من و او عشق نیست می دانم که عشق دیگر و دیوانگی دگر باشد رو، ای نسیم صبا و از آن دو چشم سیاه اگر نه کشتنیم، سهل یک نظر باشد ولی تو سنگدلی، کی دلم نگه داری؟ نه هر که سنگتراش است شیشه گر باشد اگر نمک چکد از چشمهای من زان شب که دیده را خیال لبت اثر باشد ز گریه موی بر اندام من همی خیزد گیا به خاستن آید، زمین چو تر باشد نمک چگونه نسایی به چشم من که مرا به نوک هر مژه پرکاله جگر باشد بسوختی دل خسرو مگر نمی دانی که آه سوخته عشق را اثر باشد امیر خسرو دهلوی