امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۸۹۷: از آنگهی که گشادم به رویت این نظر خود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از آنگهی که گشادم به رویت این نظر خود چه خون که خوردم ازین چشم پر در و گهر خود به باغ رفتم و قوتی ز بوی گل بگرفتم ز بس که سوختم از تاب سوزش جگر خود کجات بینم و بر بام تو چگونه برآیم؟ هزار وای که مرغان نمی دهند پر خود سرم که بر درت افتاد تا که پات نرنجد به پشت پا چو کلوخیش دور کن ز در خود چو بنده روی ببیند، بر آن شود که بگردد هزار بار به گرد سر دو چشم تر خود دلم صدق ندارد به کار عشق، چه بودی وه این نگین دروغی جدا کن از کمر خود ز عشق آنکه رسیده سپر ندیده خدنگت بر آنست دیده خسرو که بفگند سپر خود امیر خسرو دهلوی