امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۸۸۸: آن خون که گاه مستی از آن مست ما چکد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن خون که گاه مستی از آن مست ما چکد از زلف فتنه بارد و از جان بلا چکد شوید چو رخ به صبح، کند غرقه خلق را هر قطره ای که از رخ آن آشنا چکد ای زاهد، از دعای بد ایمن مشو که شب مستان دعا کنند، که خون از دعا چکد جام لبت که محتشمان را حلال باد زو جرعه ای چه باشد، اگر بر گدا چکد مردم در این هوس که شبی سر نهم به پاش زانگونه کاب چشم منش زیر پا چکد خاک درت به چشم من، از گریه خون خورم تا خود جزای چشم من آن توتیا چکد محکم قبا مبند که دامن بگیردت خون هزار دل که ز بند قبا چکد شمشیر آبدار کشیدی بر اهل عشق دولت بود که ضربی از آن سوی ما چکد تو می روی و از پی خونریز خویشتن خسرو دوان که تا خوی اسپت کجا چکد؟ امیر خسرو دهلوی