امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۸۷۸: یاری کس از کرشمه و خوبی نشان بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یاری کس از کرشمه و خوبی نشان بود از وی وفا مجوی که نامهربان بود زانجا که هست خنده گل بلبل خراب بر حق بود که عاشق روی چنان بود ای آفتاب، بار دگر چون توانت دید جایی که سایه تو برین دل گران بود نزدیک دل بوند بتان، وان که همچو تست نزدیک دل مگوی که نزدیک جان بود گر روی تافتی سخنی گوی در چمن گل را دهند قیمت وبو رایگان بود خاموشیش حکایت حال است گوش دار عاشق که در حضور رخت بی زبان بود گفتی که ناله های فلان گوش من ببرد آخر چنین چرا همه شب در فغان بود؟ آن را که میخلی همه شب در میان دل گر تا به روز ناله کند، جای آن بود عمدا جدا مباش که در جان خسروی گر خود هزار ساله ره اندر میان بود امیر خسرو دهلوی