امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۸۷۳: بر من کنون که بی تو جهان تیره فام شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر من کنون که بی تو جهان تیره فام شد ای شمع جان، در آی که روزم به شام شد تو خوش به ناز خفته که عیشت حلال بادت مسکین کسی که خواب به چشمش حرام باشد هر مرغ شاد با گل و هر سرو در چمن بیچاره بلبلی که گرفتار دام شد ناز و کرشممه ای که کنی هر دم، ای صبا می زیبدت که پیش تو سلطان غلام شد در آستانت لاف رسیدن کرا رسد آن را که زیر پای دو عالم دو گام شد گفتی نه ای تمام به عشق، آری این سخن دانی، چو بشنوی که فلانی تمام شد بدنامی است عشق بتان، دور به زما آن عاشقی که دور ز ما نیکنام شد دی آن کلاه زهد که صوفی به فرق داشت بر دست ساقیی چو تو امروز جام شد خسرو که زیست با همه خوبان به تو سنی اینک به نیم چابک عشق تو رام شد امیر خسرو دهلوی