فخر الدین اسعد گرگانی
ویس و رامین
رفتن موبد در دز و بيرون آوردن ويس را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو در دز رفت شاهنشاه موبد به ايدون وقت و ايدون طالع بد فراوان جست ويس دلستان را نديد آن نو شکفته بوستان را وليکن نور پيشانى و رويش هميدون بوى زلف مشکبويش شهنشه را از آن دلبر خبر داد که مشکين بود خاک و عنبرين باد همى شد تا به پيش او شهنشاه بلورين دست او بگرفت ناگاه کشان از دز به لشکرگاه بردش به نزديکان و جانداران سپردش نشاندندش همانگه در عمارى عمارى گشت ازو باغ بهارى به گردش خادمان و نامداران گزيده ويژگان و جانسپاران همانگه ناى رويين دردميدند سر پيکر به دو پيکر کشيدند همان ساعت به راه افتاد خسرو برابر گشت با باد سبکرو شتابان روز و شب در راه تازان به روى دلبر خود گشته نازان چنان شيرى که بيند گور بسيار و يا مفلس که يابد گنج شهوار اگر خرم بد از دلبر سزا بود که صيدش بهتر از ماه سما بود روا بود ار کشيد از بهر او رنج که ناگه يافت از خوبى يکى گنج در و ياقوت خندان و سخنگوى چو سيم ناب رخشان و سمن بوى فخر الدین اسعد گرگانی