امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۸۴۴: آن رهروان که گام به صدق و صفا زنند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن رهروان که گام به صدق و صفا زنند دل را سرای پرده برون زین سرا بزنند مردان راه زان قدم صدق یافتند تا هر دو کون را لگدی بر قفا زنند جان کندن است این زدن دست و پا به حرص آری به گاه کندن جان دست و پا زنند بسیار بهترند ز پیران زرپرست حیله گران که دست به ورد و دعا زنند وقتی به زرق، اگر به دعا خورده می دهیم شاید، اگر ز خاک سیاهش دوا زنند سحر و فسونست از پی تسخیر میر و شاه حقا که واجب است که بر روی ما زنند آنان که عقل شان نکند حرص را سزا بهر چه پای مورچه بر اژدها زنند؟ خسرو خوش آن کسان که فروزند شمع عیش و آتش درین فریبگه پر بلا زنند امیر خسرو دهلوی