امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۸۴۱: رندان پاکباز که از خود بریده اند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رندان پاکباز که از خود بریده اند در هر چه هست حسن دلارام دیده اند خودبین نیند، زان همه چون چشم مرده اند روشندل اند، از آن همه چون نور دیده اند چون رهروان ز منزل هستی گذشته اند بی خویش رفته اند و به مقصد رسیده اند آزاد گشته اند به کلی ز هر دو کون وز جان و دل غلامی جانان خریده اند باغم نشسته اند وز شادی گذشته اند از تن رمیده اند و به جان آرمیده اند از گفتگوی نیک و بد خلق رسته اند تا مرحبایی از لب دلبر شنیده اند خسرو، چه گویی از خم ساقی، من کزان جام از شراب ساقی وحدت کشیده اند امیر خسرو دهلوی