امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۸۲۷: مستان چشم اویم از ما خمار ناید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مستان چشم اویم از ما خمار ناید غیر دلی پر از خون جام دگر نشاید گر غمزه چو نشتر بر دیگران زند یار چشمم ز غیرت آن خونها ز دل گشاید اشکم بدید بر در، گفتا چه آب تیره ست؟ پیش در آب، آری، بس تیره می نماید مقصود هر کس، ای جان، در عاشقی ست چیزی مقصود ماست آهی کز سوز دل برآید گل رو، هزار بلبل داری به رو غزلخوان گل روی پیشت، ای جان، بنماید و نیاید گر آن خیال بالا آید به دیده، ای جان اشکم به پای بوسش از جان به دیده آید خسرو، ادب چه جویی، از چشم مست شوخش؟ هندو چو مست باشد، از وی ادب نیاید امیر خسرو دهلوی