امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۸۲۵: گر بر عذار سیمین زلفش دوتو نماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر بر عذار سیمین زلفش دوتو نماند آویخته دل من در تار مو نماند حیران نماند، نی نی آنکو بدید رویش در کار خویش ماند، حیران درو نماند بردار پرده، جانا، بنما حقیقت جان تا خلق بی بصیرت در گفتگو نماند زان رخ مناز چندین، دانی که در جوانی نیکو بود همه کس، لیکن نکو نماند بس کن دمی ز غوغا، ور سوز فتنه خواهی از آفت و بلایی چشمت فرو نماند چون می کشی، رها کن تا پای تو ببوسم باری به سینه من این آرزو نماند رشک آیدم که بوسد هر کس نشان پایت مخرام تا نشانت بر خاک کو نماند دل چیست؟مرده چوبی، چون سوز عشق نبود گل چیست؟ کاه برگی، چون رنگ و بو نماند در مجلس وصالت دریا کشند مستان چون وقت خسرو آید، می در سبو نماند امیر خسرو دهلوی