امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۸۲۳: هر بار کان پریوش در کوی من در آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر بار کان پریوش در کوی من در آید بیهوشیی ز رویش در مرد و زن در آید من در درون خانه دانم که آمد آن مه کز هر طرف به خانه بوی سمن در آید رشک آیدم ز بادی کاید به گرد زلفش ور خود غبار باشد در چشم من در آید یوسف رخا ز چشمم دامن کشان گذر کن تا دیده را نسیمی زان پیرهن در آید شمعی و می بسوزم پیش رخ تو، آری پروانه بهر مردن گرد لگن در آید بنشین که یک زمانی تنگت به بر در آرم تا جان رفته از تن بازم به تن در آید فرهاد گشت خسرو، بگشای لب که ناگه شیری ز جوی شیرین بر کوهکن در آید امیر خسرو دهلوی