امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۸۲۲: چون بینم اینکه رویت در چشم دیگر آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون بینم اینکه رویت در چشم دیگر آید کز دیده های خود هم چشم مرا در آید چون از حسد بمیرم آن دم که تو در آیی چون جان عشقبازان با تو برابر آید خام است کز تو جویم بر خود نوازشی را شاهین ز بهر زحمت نزد کبوتر آید اشکم رسید و دریا بازم به لب در آمد دستم بگیر زان پیش، اکنون که برتر آید دی در رخت ببستم دیده ز بس شکایت بدبخت در ببندد، دولت چو از در آید وه کاین چه عیش باشد، نه زنده و نه مرده؟ نی بر سرم تو آیی، نی عمر بر سر آید باطل بود شنیدن دعوی عشق از آن کس کش با جمال جانان پهلو به بستر آید زینسان که در خیالت گم گشتم، ار بمیرم چه شبهه، گر ز گورم هر دم گیا برآید فرهادوار باید مشتاق گفت شیرین کش گفته های خسرو در عشق باور آید امیر خسرو دهلوی