امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۸۱۹: در شهر فتنه ای شد، می دانم از که باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در شهر فتنه ای شد، می دانم از که باشد ترکی ست صید افگن، پنهانم از که باشد؟ هر روز اندرین شهر خلقی ز دل برآیند گر دیگری نداند، من دانم از که باشد؟ دردم گذشت از حد، معلوم نیست تا خود سامانم از که خیزد، درمانم از که باشد؟ درمان درمندان در هجر تو تو باشی گرمن به درد هجران، درمانم از که باشد هرگز بر محبان یکدم نمی نشینی گر آتش محبت بنشانم، از که باشد؟ چون کرد طره تو غارت قرار خسرو من بعد اگر صبوری نتوانم، از که باشد؟ امیر خسرو دهلوی