امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۷۱۵: آنچه بر خرمن گل باد سحرگاه کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنچه بر خرمن گل باد سحرگاه کند زلف تو با شب و رخسار تو با ماه کند از خیالت شب عاشق به درازی بگذشت رفتن و آمدن از زلف تو کوتاه کند خیز و بخرام که از بهر خرامیدن تست شانه کو بر سر خوبان جهان راه کند نازنینا، ز پی سایه تست از خورشید گل که او خیمه زند، ماه که خرگاه کند دیده در چاه زنخدان تو افتاد مرا با که گویم که ازین واقعه آگاه کند؟ ناله من که یکی بود و دو شد از زنخت همچو آواز که مردم به سر چاه کند آتشی در دل خسرو زدی و آه نکرد کاتشی دیگر برخیزد، اگر آه کند خسروا، گر ستم از دوست رسد، باکی نیست چاره تسلیم بود هر چه که آن شاه کند امیر خسرو دهلوی