امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۷۱۴: ای خوش آن باد که هر روز به سویت گذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای خوش آن باد که هر روز به سویت گذرد ناخوش آن آب کزین دیده به جویت گذرد سیل چشمم همه خون است، نکو بشناسی هر کجا گریه عشاق به سویت گذرد جان به دنباله آن باد رود بوی کنان کاین طرف گه گهی آلوده به بویت گذرد هر شبی بیخود و دیوانه ام از دست خیال بسکه تا روز در اندیشه رویت گذرد عیش تلخم چو می تلخ کند هر دم مست بسکه در لذت آن تلخی خویت گذرد می جهد شعله آه من و من می سوزم گه نباید که بر آن روی نکویت گذرد خسرو از بیم که روزش به درت نگذارند هر شبی آید و دزدیده به کویت گذرد امیر خسرو دهلوی