امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۷۱۲: هر شب از سینه من تیر بلا می گذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر شب از سینه من تیر بلا می گذرد تو چه دانی که برین سینه چها می گذرد؟ دل، اگر سنگ بود طاقت آتش نبود آنچه از غمزه او بر دل ما می گذرد گر جفایی کند آن شوخ، مرا عیبی نیست گو بکن، لیک ز اندازه چرا می گذرد؟ عاشقان را همه عمر از پی نظاره تو شب به زاری و سحرگه به دعا می گذرد یارب، این باد سحر از چه چنین خوش بوی است؟ مگر اندر سر آن زلف دو تا می گذرد تو چه مرغی کاثرت نیست که از سوز دلم سوخت هر مرغ که بر روی هوا می گذرد خسروا، بگذر از اندیشه خوبان کامروز موسم فتنه و ایام بلا می گذرد امیر خسرو دهلوی