امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۶۵۵: آبرویم ز آتش سودای خوبان شد به باد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آبرویم ز آتش سودای خوبان شد به باد خاک بر سر می کنم از دست ایشان داد داد زلف تو سرمایه عمر دراز است، ای پسر زانکه از سودای زلفت می رود عمرم به باد از شب غم بر سر من صبح پیری می دمد حبذا عهد جوانی، گوییا آن بود باد زین صفت کز آتش دل دود بر سر می رود روشن است این کاخرم باید چو شمع از پا فتاد ای که برکندی دل از پیمان یاران قدیم گاه گاهت یاد باید کرد از عهد وداد بخت یارت شد، مبارک طالع فیروز روز نیک بختی مقبلی کو را قبولت دست داد خسرو از دوران گیتی محنت و غم دید و بس دولت او بود و بخت او که از مادر نزاد امیر خسرو دهلوی